محل تبلیغات شما



 

1972: تاسیس UNEP بعد از کنفرانس محیط زیست انسان سازمان ملل

1973: همایش تجارت بین المللی گونه های نباتی و جانوری در معرض خطر حیات وحش Fauna and Flora (CITES)

1975: طرح عمل مدیترانه ای: اولین طرح از طرحهای سیزده گانه منطقه ای  تحت نظر برنامه دریاهای منطقه ای UNEP

1979: همایش بن آلمان در باره گونه های مهاجر

1985: همایش وین برای محافظت از لایه ازن

1987: پروتکل مونترال در باره مواد مخرب لایه ازن

.


  1. مقاله ISI مبانی محیط زیست در قرآن با مروری بر کنفرانسهای بین المللی
  2. https://dokumen.tips/documents/the-foundations-of-environment-in-quran-with-a-review-of-environment-conservation.html
  3. مقاله مدیریت بحران و چگونگی تاثیر آن در کاهش آسیب پذیری انسان، محیط زیست و منابع طبیعی

https://www.civilica.com/Paper-NSOECE02-NSOECE02_114.html

  1. مطالعه تطبیقی مدیریت بحران و چگونگی مقابله با بلایای طبیعی، کنفرانس بین المللی نخبگان مدیریت

، http://scholar.conference.ac/index.php/download/file/6613-A-comparative-study-about-crisis-management-and-methods-of-confrontation-with-natural-


 

در آموزش محیط زیست اسلامی

هدف آن است که من» وجود را که وجودش به موجود است و این من» بدون هستی معنا ندارد و هستی را که بدون وجود من» اثبات نمی گردد باهم آشنا سازیم و به همه من» ها بفهمانیم که گر هستی را که معنا بخش تو است تخریب کنی در واقع من» وجودت را تباه ساخته ای .


نادیده گرفتن مسئولیت الهی از سوی کسانیکه خود را دوستدار محیط زیست می خوانند جز فرار از زیر بار مسئولیت بیش نیست. این نوع حفاظت از محیط زیست یک نوع انشعاب از مجموعه هستی است. چسبیدن به مخلوق و خلقت بدون در نظر گرفتن خالق خود هم نوعی بی انصافی است و این گونه سبب نوعی اختیار سلیقه در مواجه با موضوعات طبیعی است. آنجاست که انسان براساس سلیقه خود تعریف خاصی از خلقت و محیط زیست خواهد داشت و شاید خود را اشرف مخلوقات با استناد به خلقش در احسن تقویم (اگر باور داشته باشند)  بخواند و تمایز خود را در سخن گفتن بیان نماید در حالیکه از منطق الطیر بی خبر است. از این رو در این وادی تکلیف خود نمی داند, پاسخی به این سوال که سرنوشت من» چه خواهد شد, ندارد.  آنگاه است یک نوع بی انگیزگی محض در وجودش پیدا می گردد. از اینکه خدای خالق همه موجودات را ملتهایی مثل ما بخواند بی خبر است. هرچند انسان با انتخاب درست در پی یافتن روابط دقیق بین اجزاء خلقت است و بدنبال برداشتن راز های گوناگون از کنش و واکنشها مابین اجزاء مختلف خلقت, از ریز و درشت تا دیدنی و نا دیدنی است و در این راه به معارف و دانش های بسیاری رسیده است و راه بس طولانی تری در پیش رو دارد اما زمانی به نتیجه خواهد رسید که پی ببرد که این اینهمه روابط دقیق بین ملکولی تصادفی نیست و اگر قرار بر تصادف باشد دانش پایه انسان هر آن دچار تغییر و تحول شده و علم معنای خود را از دست خواهد داد. این انسان ناخواسته در پی آن است تا ثابت کند که در نفس خلقت هستی فطور و نقصانی نیست.

از سوی دیگر هستند که کسانیکه لباس دین بر تن دارند, حزبی دینی شکل می دهند, فریاد واسلاما سر می دهند و در پی ایجاد عدالت اجتماعی مبتنی بر دین هستند و خود را به جهت عبادتی که مختص وی نیست اشرف می خوانند و به جهت نطقی که خاص او نیست برتر بدانند و به جهت الهام و وحی که ویژه او نیست ممتاز بخوانند. شاید خود را در عبادت معبود متمایز سازند در حالیکه نمیداند همه موجودات زمین و آسمان خدای یکتا را سجده می کنند و ما از فهم  زبانشان ناتوانیم و شعور درک حضورشان را نداریم.

اما به آنچه بر سر امانت الهی یعنی محیط زیست می آید, بی توجه هستند , حس نمی کنند شاید در زیر پایشان دسته ای مور در حال گذرند. در هیچ فعالیتی حضور ندارند و میدان را برای گروه اول رها ساخته اند. با نادیده گرفتن همه اجزاء موثر بر حیات انسان و هدف خلقت بدنبال تسری دادن عدالت اجتماعی در میان جوامع مختلف هستند.  براستی فرق بین من انسان و سایر موجودات در چیست؟ مگر نه آنکه آنها هم محشور می گردند تا رازی برملا سازند و من خود اشراف زاده خوانده را به چالش بکشند. اینک که من و سایر موجودات در همه چیز از شعور و منطق و نطق و وحی و الهام همسانیم و ملتی همچون سایر موجودات هستیم , تفاوت ما در چیست؟

تفاوت ما و سایر موجودات فقط و فقط در عطیه ی اختیار انتخاب» است. انتخاب راه هم بدون دانش ممکن نیست و این است در ابتدای امر شاهد بودیم که این دانش به آدم آموخته شد و راز سجده ملائک بر آدم همین علم الاسماء برای انتخاب بود. علیرغم اجبار سایر موجودات در تسبیح حق؛ ما عالمانه تصمیم می گیریم برای خدای خود سجده کنیم یا نکنیم. در باور دینی این انتخاب در گام اول خلقت آدم» تنها با تحریم یک نوع خوراکی به چالش کشیده شد. اگر اختیار انتخاب نداشتیم و جاهلانه و ظالمانه بار امانت متقبل نمی شدیم, ما هم در مسئولیت همسان دیگر موجودات بودیم و در قیامت از ما پرسشی نمی شد و باز خواستی وجود نداشت. این اختیار انسان است -آنهم نه در خلق و رشد و تکامل جسمی و مرگ و زنده شدن دوباره و.- که برای وی تمایز ایجاد می کند. چرا که پردازش گر همه موجودات یکسان است و برخلاف سایر موجودات و حتی ملائکه,  تنها انسان و جن است که می تواند در بخشی از این پردازش گر دخالت کنند.


قابل توجه محیط زیست و جهاد کشاورزی
نمیدانم حضور آن دختر نوجوان در سازمان ملل و ارائه آن دکلمه هیجانی برای نجات زمین از گرمایش و آلودگی و فساد به قول برخی ها عروسک گردانی» بود یا خودجوش», ولی  اگر در یک روز مهرماه قصد طی مسیر  پاوه – کرمانشاه و بالعکس را داشته باشید, قطعا با مناظر منزجر کننده ای روبرو خواهید شد. آتش و دو از هر سوی دشت های حاصل خیز منطقه بلند است و زبانه می کشد.  ابری از دود  سراسر منطقه را از روانسر تا کرمانشاه فراگرفته و کوههای شمال شهر کرمانشاه در میان انبوه دود ناپدید نموده است. آن وقت است باور خواهید کرد اگر  حضور گرتا تونبرگ» نوجوان ۱۶ ساله اهل کشور سوئد عروسک گردانی هم بوده باشد, باز هشداری است برای عقلای قوم! که خطر در کمین زمین است. اینجا در این مسیر که مدتها است برای جذب گردشگر و طی این جاده» به زعم ما پر جاذبه فراخوان می دهیم, مسافر عبوری مجبور است از این هوای ناسالم تنفس کند و چون مسیر طولانی است چاره ای جز اذن دخول و تنفس آن ندارد. کشاورزی که مشعلی در دست دارد وپارچه ای بعنوان ماسک بر دهن با حرص  ولع در حال سوزاندن بقایای یک سال کار و تلاش خود است. به ظن خود در حال آماده سازی زمین برای کشت نوبت بعدی است تا به لطف کود کارخانجات پتروشیمی سال پرباری دیگری را انتظار بکشد, و نمی داند آنچه می سوزاند؛ اولا برای زمین بسیار مفید است و دوم آنکه قابل استفاده در بخش های مختلف است. طرف سخن ما آن زحمت کش و تولید کننده عزیز نیست, هرچند فاعل فعل وی است و آسان ترین راه را برگزیده است. سخن ما با دوستانی است که بنام حفاظت از محیط زیست و ترویج کشاورزی و خودکفایی حداکثریبه این وضعیت بی توجه هستند و از سوزاندن سرمایه اصلی این مردم یعنی خاک و انهدام  تنوع زیستی ممانعت نمی کنند. چگونه است جهاد کشاورزی بنام منارید» و ترسیب کربن» میلیاردها تومان هزینه می کند تا گزارشی به سازمان ملل ارائه دهد و افتخار کند که در این بخش موفق بوده است ولی در قبال تولید هزاران متر مکعب دود,  کربن دی اکسید و سایر گازهای گلخانه ای, و گازهای سمی ناشی از بکارگیرگیری سموم کشاوری در حوزه تحت ماموریت و مسئولیت خویش بی توجه است. چگونه است دوستان حوزه محیط زیست با امضاء توافقنامه های بین المللی در فرانسه قول کاهش حجم تولیدی گازهای گلخانه ای داده و تولید و مصرف سوخت های فسیلی کشور را با محدودیت و ممنوعیت مواجه می سازند اما به این حجم از آتش سوزی های عمدی و آلوده ساز هوا و نابودی خاک و در نتیجه وم کاربرد کود شیمیایی بیشتر و نهایتا مرگ زمین کشاورزی بی توجه هستند. اگر به فکر مسئله حیاتی وم جلوگیری از گرمایش زمین ایمان ندارید لاقل به فکر سلامت ریه های این مردم باشید تا مجبور نباشند بقایای ناشی از کودها و سموم بکار رفته را این بار از راه دم و باز دم» تنفس نمایند. براستی به کجا می رویم؟!
آیا وقت آن نرسیده است که قانون آلودگی هوا , قانون هوای پاک و مخصوصا ماده 20» آن  و  قانون  مدیریت پسماند بخش کشاورزی بخوبی اجرا گردند تا به وظایف خود عمل نموده باشیم و برای کرمانشاهی توسعه یافته با هوایی پاک و خاکی حاصلخیز در سال 2020 آماده باشیم.
محمود رستمی تبار مهرماه 98

 


مطلب زیر ترجمه دیدگاه دو نفر از کسانی است که در حوزه محیط زیست جهانی مشغول کار هستند. روز هشتم آگوست 2016 بعنوان روز ناگوار ذکر شده است چرا که موازنه بین مقدار مصرف انسان و توانایی طبیعت در بازیابی منابع تجدید پذیر بسمت مصرف بهم خورده است.  انسان هرآنچه را که طبیعت می تواند در یک سال باز آفرینی کند چهار ماه زودتر مصرف نموده است. در مطلب آنها هم  نگرانی جدی وجود دارد و هم امید. نگرانی در قبال بدهکار شدن انسان در قبال طبیعت و برهم خوردن توازن طبیعت در تامین منابع تجدید پذیر برای انسان  و امید به تغییر رویه انسان و متعهد به تعهداتی که در کنفرانسهای بین المللی به تصویب رسانده است. البته در سالهای اخیر با حضور ترامپ و امثاله این اهداف محقق نگردید و ثابت شد این پیمانه نامه ها در صورت فقدان یک همبستگی و خواست جهانی کارایی چندانی نخواهند داشت.

 به راستی در حوزه منابع تجدید پذیر انسان از میزان خارج شده است و اینجاست که هشدار خدا مبنی بر أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ»  ما را به سمت تجدید نظر در همه شون زندگی فرا می خواند. امید است ما هم با رعایت دستورات قرآن مبنی بر حرام بودن اسراف و وم صرفه جویی بتوانیم به تعهدات کشورمان  جامه عمل بپوشانیم.

محمود رستمی تبار

و اما ترجمه مطلب قدم زدن در خرابات اکولوژیک

 Walking into an ecological wilderness

By Balakrishna Pisupati and Mathis Wackernagel

 


پیش بینی که به واقعیت پیوست.

این مطلب اشاره به نامه ای است که به کمیسیونی که در سازمان حفاظت محیط زیست در دوران سرکار خانم ابتکار تشکیل گردید و قرار بود برای آموزش محیط زیست کشور برنامه ریزی نمایند. نتیجه این جلسات تشکیل مدارس طبیعت بود. بعدا تعدادی مدرسه بصورت موردی در مراکز استانها تشکیل گردید. از جمله می توان به مدرسه ای بعنوان کیکم» در کرمانشاه اشاره کرد.

 بنده در همان زمان به یکی از استاتید عضو این کمیسیون نامه نوشتم و ایرادات وارده را بیان کردم.

چنانکه دیدیم با حضور جناب کلانتری و تغییر خط مشی سازمان حفاظت از محیط زیست و طرد افرادی همچون محمد درویش و دیگر فعالان محیط زیستی و بی توجهی به سمن های این حوزه و حذف سایت مربوط به فعالان حوزه محیط زیست, اخیر جناب کلانتری با ادامه فعالیت مدارس طبیعت به بهانه رانت خواری و ی کاری مخالفت و عملا این کور سوی حوزه آموزش محیط زیست هرچند در برخی موارد با جناب کلانتری هم رای هستم- هم خاموش گردید.

 در بند آخر این نامه ذکر شده بود که :

تاکید بر آموزش محیط زیست باید همگانی بودن محیط زیست باشد و محدود نمودن به این تعداد مدرسه نوعی شکست آموزش محیط زیست در ایران خواهد بود.


طرح مدارس جامع محیط زیستی و ذکر چند نکته /محمود رستمی تبار

 

طرح مدارس جامع محیط زیستی و ذکر چند نکته /محمود رستمی تبار

 

 

 اخیرا جلساتی در خصوص وم گنجاندن آموزش محیط زیست در برنامه درسی کشور با حضور عده ای از دلسوزان حوزه محیط زیست در معاونت آموزش سازمان حفاظت محیط زیست مطرح که نهایتا تصمیم گیری به ایجاد مدارس جامع محیط زیستی منجر گردید. که گزارش جلسات آن بر روی سایت سازمان حفاظت محیط زیست منتشر گردیده است.

 


بي شك وجود نيروهاي مسلح قوي، متعهد، و  وفادار به ملت و سرزمين ،در هر كشوري  جزء امور لازم و انكار ناپذير مي باشد . چرا كه بدون حضور نيروهاي مسلح كشور در برابر طمع كاران و دشمنان بيدفاع خواهد بود و سرنوشت چنين مردمي جز فقرو تباهي نيست. نيروي مسلح قدرتمند امنيت، اعتماد به نفس، استقلال بهمراه دارد و پشتوانه اي ستبر براي ساير پيشرفت هاي يك ملت است . البته فراموش نكنيم توجه صرف به نظامي گيري نيز سقوط از سوي ديگر مي باشد . پس بايد پيشرفت هاي نظامي همسو و در راستاي ساير جنبه هاي توسعه اقتصادي ، فرهنگي ، اجتماعي و سياسي باشد. حال كه هدف نيروهاي مسلح دفاع از آب و خاك و موجوديت يك ملت است, ضرورت دارد كه اعضاء شاغل در اين نيروها  شناخت كامل از موقعيت جغرافيايي و طبيعي جهان و بويژه سرزمين خود داشته باشند و صرف نظر از ارزشهاي ايدئولوژيكي, ارزش آنچه را كه حاضرند جان خود را براي آن فدا نمايند, بدانند و راههاي حفظ اين منابع را به منظور بهره برداري پايدار بياموزند, و در تمامي امور مختلف نظامي و حتي در صحنه نبرد به هنگام شليك هرگلوله اثر آن را بر محيط زيست  پيش بيني كنند. نيروهاي مسلح به منظور ايجاد نقاط استقرار در مناطق داراي شرايط مورد نظر كارشناسان نظامي, قسمت هايي از سطح خشكي و دريا و حتي زير زميني را انتخاب مي نمايند كه لازمه آن مانند هر سازه دست ساز ديگر بشر نيازمند تخريب و تغيير و نوسازي  است . همانگونه كه ميدانيد در زمانهاي نه چندان دور  و در حال حاضر نيز  در اكثر كشورها اثرات زيست محيطي فعاليتهاي انسان  بر محيط زيست برآورد نمي گشت ، تا اينكه بر اثر تاثيرات سوء ناشي از فعاليتهاي انسان مانند آلودگي شهرهاي لندن و نيويورك و تخريب لايه ازن و ذوب يخچالها و برفهاي نواحي قطبي و، با افزايش سطح دانش و آگاهيهاي انسان و احساس خطر نسبت به محيط زيست كم كم تغييراتي در نگرش و نهايتا رفتار انسان بوجود آمد و نتيجه آن نيز تهيه و تدوين آئين نامه و مقررات ويژه اي در جهت حفاظت از طبيعت و منابع آن بود كه به تعاريفي مانند توسعه پايدار و آموزش محيط زيست و بر آورد اثرات زيست محيطي و. منتهي گشت . بهرحال در شرايط كنوني هرگونه فعاليت انسان - صرف نظر از ميزان امنيتي و محرمانه بودن آن مثلا در بعد نظامي يا هسته اي و . - بلحاظ آنكه ما در برابرنسل فعلي، نسلهاي بعدي وحتي در بعد مذهبي در برابر خداي خالق همه مخلوقات مسئوليم ، مي بايست از نظر اثراتي كه بر محيط زيست انسان وارد مي سازد از طريق دانشمندان خبره و صاحب نظر برآورد گردد و راههاي كاهش اثرات سوء و افزايش تاثيرات مثبت احتمالي نيز ارائه گردد. البته حضور نيروهاي مسلح ايران زمين از زمان حفاظت گارد خشايار شاه از جنگلهاي  سرو بهنگام تسخير آسياي صغير تا حضور وزير جنگ در سال 1346 با تصويب سازمان شكارباني  نظارت بر صيد نقش نيروهاي مسلح در حفاظت از محيط زيست همواره برجسته بوده است . اين سرزمين طعم خسارات ناشي از حضور وحشيانه مغولها را چشيده و در 8 سال جنگ تحميلي عراق  و استكبارجهاني عليه ايران همه نوع خسارات زيست محيطي را تجربه نموده است . بهرحال طبق اصل پنجاهم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران حفاظت از محيط زيست وظيفه عمومي است و طبق اصل 147 دولت ميتواند از ارتش در جهت كارهاي امدادي و آموزشي و توليدي و سازندگي استفاده نماييد . در اين راستاحفاظت و آموزش محيط زيست وظيفه همه و در نتيجه نيروهاي مسلح خواهد بود.


فتنه نفوذ است برای تبدیل کشور به ویرانه ای همچون سوریه و عراق و افغانستان, فتنه ای که عوامل آن سیلی خوردگان دیروز هستند و جاماندگان امروز فتنه برای نشر میکروب وبا و سیاه زخم در برابر چشمان سازمان بهداشت جهانی در کشور, همچون یمن و الخ

تفاوت آنکس پرچم ملی را در بیرون لگدمال می کند با آنکس آنرا دربرابر دوربین گوشی برای خوشایند سلطه طلبان جهانی می سوزاند در چیست؟
من نمیدانم فرق یک موشک دشمن برای تخریب یک مرکز در دورن کشور با آنکس که  در این هیهاهوی فتنه اگیز بانک و کارگاه و فروشگاه و اموال مردم و مبلمان شهری را تخریب و مخزن زباله می سوزاند, چیست؟

چرا و به دستور چه کسی, قصه قطاع الطریق» به بهانه مطالبه گری در کوی و برزن ما احیا گردید؟

آنکس که آمبولانس و ماشین آتش نشانی می سوزاند با موشک هدایت شونده از روی یک ناو یا یک عامل انتحاری چه تفاوتی دارند؟ شاید انتقام گلوبال هاک بدست خودمان از کشور گرفته شد.

از سیاهی ساختمانهایی که از آنها خدمات می گرفتیم جز اجانب و دشمنان این سرزمین چه کسی شاد است. از تخریب میلیون های هزینه ای که برای مبلمان شهری هزینه گردید چه کسی خوشحال است.  قطع به یقین همان کسی که در اوج احساسات غلطش مرتکب این روسیاهی شده است امروز که نیازمند دریافت چندهزارتومان از یک عابر بانک شکسته و سوخته است از کرده خود شرمنده است.

حقیقا فتنه دلار و نفت و پادشاهی و .  ارزشهای ملی و دینی را آماج حمله قرار داده است. اسپورهای خفه شده در میان پیوند مستحکم مردم  فضا را برای باز شدن و فعال شدن مناسب یافته اند. دلارهای های هزینه شده مترصد رفتار ناشیانه ملت ایران و جوان این سرزمین هستند.

مطالبه گری وظیفه ماست و اصلاح راه و روش مدیران کشور وظیفه هر ایرانی است اما انجام اعمال غیر انسانی آنچنانکه از زبان به اصطلاح کارشناسان شبکه های برون مرزی معاند شنیده می شود ترویج توحش و خشونتی است که غرب خود را مبرا از آن می داند, تا با نادیده گرفتن تمدن چند هزار ساله انگ توحش» بر پیشانی ما بچسپانند و حق توحش خود را دریافت نماید. یادمان باشد این سگ برای نان ما نزدیک انبان آمده» و ناوها و پایگاههای نظامیش شب روز آماده اشتباهات ما هستندتا بر گرد چاههای نفت و گاز ما حلقه بزنند و آرایش حمله بگیرند. مگر نه آنکه هدف اصلی محاصره همه جانبه آنها توقف رشد همه جانبه ماست؟ مگر چه بلایی بر سر چند هزار دانشمند عراقی آورند. نه آنکه یکی یکی ترور شدند و حذف گردیدند.
یادمان نرود تظاهرات مردم سوریه در اوج بهار عربی یا بیداری اسلامی با گلوله و خشونت دشمنان آن ملت, زمینه را برای غرب وشرق فراهم نمود. مردمان واقعی سوری را آواره سرزمین های دور و نزدیک کرد. حتی از محکومیت ذبح کشیش مسیحی بدست داعش خود داری نمودند.  هرچند قیاس وضع ما و سوریه قیاس مع الفارق است ولی فتنه فتنه است و می تواند در بی تفاوتی دلسوزان کشور رشد کند و آتش آن همه را با خود بسوزاند. و خدای ناکرده جوان ایرانی در هردسته ای قرار بگیرد محکوم به مرگ است و طولی نخواهد کشید که تروریست قلمداد خواهد شد. قصد بدخوهان تغییر رژیم نیست و قصد آنها تکه تکه شدن جسد یکپارچه ماست.
شک نکنید سالهای بسیاری در این مرز و بوم سلاح  قاچاق نمودند , سالها برای این ملت شبکه اجتماعی سهل الوصول فراهم نمودند. سلاح برای روز مبادا و شبکه اجتماعی برای بازخوانی ذهن و فکر این مردم وطرح ریزی نحوه خشکاندن ریشه این مردم.
یقینا توئیت های مضحکه ی عالم, مستر ترامپ!  با شل شدن جیب سرمایه داران همسایه  و باز شدن درب خزانه تسلیحاتی اسلحه سازان همراه است. هرچند کسانیکه وی را به مسند قدرت رساندند می دانند چرا به وی فرصت داده اند و بنظر نمی رسد آنچنان که می نمایاند احمق باشد! وی فقط یک هنرپیشه است و نقشش را به خوبی بازی می کند.
هانتر در سال 96 اخطار کرده بود که اسراییل-اعراب -دولت و دو حزب آمریکا، این بار فراتر از تغییر رژیم، اصرار دارند "ایران" فروپاشد. قرار نیست ایرانی روی نقشه جهان، باقی بماند! هانتر بوضوح می گوید پس از تضعیف سوریه، عراق و مصر، حالا نوبت ایران ( و نه فقط جمهوری اسلامی) است که اخته شود.  پرفسور هانتر به عنوان یک عضو رسمی "شورای روابط خارجی ایالات متّحده" می داند چه می گوید.
یقیننا رژیم صهیونستی دوست دارد, که هیچ مانعی بر سر راهش نباشد تا هرگاه دلش خواست بمب افکن هایش را روانه, و هرآنچه از آن بیم دارد را  در این سرزمین منهدم سازد. اینک در جامعه ای که خود را دمکرات ترین جامعه خاورمیانه می داند, نباید به شیوه کشورهای عقب مانده خواسته های واقعی خود را بیان کند و به دژخمیان این ملت فرصت دهد که زیرساختهایی را که برای گذاشتن هر آجرش بروری هم خون دل خورده است تخریب سازند. قطعا این وضعیت و این نوع دادخواست مورد پسند هیچ ایرانی دلسوزی نیست.
کاش دولتمردان و مجموعه نظام جمهوری اسلامی ایران چه آنانکه برای کار فرهنگی بخشی از بودجه کشور را در اختیار می گیرند و چه آنانکه بخشی از بودجه کشور را بعنوان دستمزد برمی دارند و آحاد اندیشمندان جامعه و مردم عزیز و دلسوز, به فکر فرو روند که بیکاری یعنی مهیا نمودن خیل عظیم نیروی نا امید و حساس برای  پیوستن خواسته و ناخواسته به سیاه لشکر دشمن, برای موج سواری شیاطین زمان. قطعا نگاه به درون در شرایطی که دشمنان و یا دوست نماها مترصد تزل ایران هستند, موفقیت آمیزتر از چشم دوختن صدردصدی به میزهای مذاکره با خناسان زمان خواهد بود. مسئولان نظام باید حصار امن تشریفاتی حول خود را کنار بزنند و دوباره در بین مردمی قرار گیرند که با حمایت آنها رشد نمودند. بگذارید اگر هم قرار است بمیرید که مرگ حق است!  با افتخار و برای نشان دادن صداقت خویش همچون اسلاف خود بمیرید. مرگی که در آن عزت کشور و همدلی برای ملت یک کشور را بهمراه داشته باشد از مرگ درون لایه های مختلف امنیتی یا تشریفاتی ارزشمندتر است. به درون جامعه برگردید تا مردم حس کنند شماهم از جنس این مردمید. برگردید تا ببینید زندگی با تلخی ها و خوشی های این مردم چقدر لذت بخش است. اگر صادقانه از این مردم برای حفظ این کشور طلب کمک مالی هم بکنید این مردم پای کار هستند. حادثه تلخ زله ازگله و سرپل ذهاب نمونه بارز آن است. صداقت تنها کلید تداوم همبستگی دولت و مردم است. صداقت تنها کلید تدوام یک زندگی است.
ای مردم! برای حفظ مملکت خود در این زمان که کفتارها و گرگ ها و درنده های بدسیرت مهیای گرفتن شکار خود هستند,عاقلانه رفتار کنید. اندیشه هایتان را برای مدیریت بحرانهای بعدی بسیج کنید, مبادا در پی زدن ریشه هم با هلهله دشمن باشید. و مبادا که ایران ویران شود!ای مردم مار هرچند زهر دارد و برای کسب یک لقمه و گرفتن یک طعمه رفتارهای کج و معوج دارد اما وقتی وراد خانه خود می شود راست» می شود, مبادا از مار بدتر شویم.


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

شايان و كيان ، نی نی مردهاي مامان